انتشار عکسهای فرهاد میثمی، فعال مدنی پس از اعتصاب غذا واکنشهای فراوانی به همراه داشته است؛ اعتصاب غذایی که در پی خواستههای سه گانه آقای میثمی آغاز شده است: «توقف اعدام معترضان، آزادی ۶ نفر از فعالان مدنی و توقف آزار برای تحمیل حجاب.»
او خطاب به رهبران جمهوری اسلامی گفته است که آنها «چیزی از امنیت، معیشت و کرامت برای مردم ایران باقی نگذاشتهاند و تنها زجر و رنج نصیب مردم میشود.»
آقای میثمی که برای اعتراض به حجاب اجباری سالها است زندانی شده، در نامهاش با عنوان «برای روزهای زجر» گفته به مدت ۱۰ روز به نشانه «روزگار تلختر از زهر»، آب تلخ خواهد نوشید.
اعتصاب غذا از روشهای خبرساز مبارزه سیاسی و بیان اعتراض است که سالهاست بعضی از زندانیان سیاسی ایران و جهان به آن دست زدهاند.
گاندی و بابی
اعتصاب غذا برای رسیدن به اهداف سیاسی در تاریخ معاصر با نام مهاتما گاندی، رهبراستقلال هند گره خورده است.
مهاتما گاندی، در طول زندگی خود در دهههای ۱۹۲۰، ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ هفده بار دست به اعتصاب غذا زد. اغلب این اعتصابها، در اعتراض به استعمارگران بریتانیایی و اعتصابش در سال ۱۹۴۸ اعتراض به خشونتها میان هندوها و مسلمانان و با هدف متوقف کردن خشونتهای مذهبی بود.
اما شاید برای ایرانیان نام بابی ساندز و اعتصاب غذایش بیش از همه آشنا باشد؛ مبارز جمهوری خواه ایرلندی که رهبری اعتصاب غذای اعضای «ارتش آزادیبخش ایرلند» را در زندان به عهده داشت. او پس از ۶۶ روز اعتصاب غذا درگذشت. این اعتصاب غذا و مرگ در سال ۱۹۸۱همراه شد با سالهای اول پیروزی انقلاب و تبلیغات حکومت علیه آمریکا و بریتانیا؛ تا جایی که خیابان وینستون چرچیل در نزدیکی سفارت بریتانیا در تهران به نام او عوض شد.
در چهاردهه پس از پیروزی انقلاب، بازداشتیهای حکومت انقلابی بارها در زندان به اعتصاب غذا دست زدهاند. از اعتصاب فردی تا گروهی؛ در اعتراض به شرایط داخل زندان و خارج از زندان که پیامدهایی هم برای آنها از بیماری تا مرگ داشته است.
در مدت اعتصاب غذا و در پی بی آبی، تحلیل بدن و از کار افتادن دردناک اندامهای درونی، و بیش از هر چیز کلیهها و کبد فرا میرسد.
اگر اعتصابکننده جز شکر و نمک، ویتامین هم مصرف کند، مرگ دردناک او تا ۳۰۰ روز به طول خواهد انجامید.
گاهی زندانبانها برای شکستن اعتصاب غذای زندانیان تلاش میکنند؛ از به زورغذا خوراندن به زندانی تا حمله خشن به آنها.
از سال ۱۹۰۵ تا آغاز جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴، حدود هزار طرفدار حق رای زنان در بریتانیا به زندان افتادند. در سال ۱۹۰۹، آنان دست به اعتصاب غذا زدند؛ اما مقامات با لولهای که از بینی یا از حلق تا معده زندانی فرو میکردند، به او مایعات می خوراندند.
در موارد تغذیه از راه حلق، یک حلقه فولادی در دهان گذاشته میشد تا آن را باز نگاه دارد. اگر لوله به اشتباه به نای می رفت، زندانی خفه می شد.
در سال ۲۰۰۶ سازمان ملل متحد، اقدام ارتش آمریکا برای بهزور غذا خوراندن به زندانیان گوانتانامو را محکوم کرد. بر اساس گزارشها، زندانبانها دست و پای زندانی را با تسمه میبستند و با فروبردن لولههایی از بینی آنها تا شکمشان، به آنها غذا میخوراندند.
حمله نظامی برای شکستن اعتصاب
ترکیه از کشورهایی است که اعتصابات غدای زیادی در آن بخصوص در بین فعالان چپ و کردها رخ میدهد. آنها این شیوه مبارزه را گاهی روزه مرگ مینامند که به معنی ادامه آن تا رسیدن به خواستههایشان است.
در سال ۲۰۰۰، زندانیان سیاسی در سراسر ترکیه اعتصاب غذایی را آغاز کردند که حدود دو سال طول کشید و به مرگ ۱۰۰ نفر و حدود ۴۰۰ بیماری بیدرمان منجر شد.
در ابتدا ۸۱۶ زندانی زن و مرد در ۴۱ زندان اعتصاب کردند و زندانیان بسیار دیگری بعدا به آنها پیوستند. خواستههای آنان بستن «سلولهای انفرادی» و لغو «قانون ضد ترور» بود که به استناد آن بسیاری از مخالفان با احکامی بسیار سنگین در سلولهای انفرادی زندانی میشدند. این اعتصاب غذا بعد از ۴۵ روز به «روزه مرگ» تبدیل شد.
ارتش ترکیه برای شکستن اعتصاب با تانک، بولدوزر و سلاح گرم به ۲۰ زندان حمله کرد، که در جریان این عملیات۳۰ زندانی کشته و بیش از ۳۰۰ نفر مجروح شدند.
در ترکیه مرگ زندانی سیاسی بر اثر اعتصاب غذا تا سالهای اخیر ادامه داشته. در یکی از آخرین موارد، در فروردین ۹۹ هلین بولک، خواننده کرد گروه موسیقی یوروم پس از ۲۸۸ روز اعتصاب غذا، جان خود را از دست داد.
او پس از آنکه دوستانش اعتصاب غذای نامحدودشان را با عنوان «روزه مرگ» آغاز کردند به آنان پیوست و علیرغم آزادیاش از زندان به اعتصاب خود تا مرگ ادامه ادامه داد.
گروه یوروم از طرف دولت ترکیه به ارتباط با گروه ماکسیستی «جبهه آزادی بخش انقلابی خلق» متهم شده بود. اغلب ترانههای آنها در حمایت از گروههای اقلیت در ترکیه به زبان کردی و یا عربی بود.
در روز دویست و شصت و هشتم اعتصاب غذا، پلیس به محل اعتصاب غذای او و دوستش، ابراهیم گوکچک، حمله کرد و آنان را به بیمارستان منتقل کردند. اما با مخالفت آنها و مداخله وکلای مدافعشان، پزشکان آن ها را از بیمارستان مرخص کردند.
چند روز بعد ابراهیم گوکچک،، هم که با اصرار فعالان مدنی اعتصاب غذای ۳۲۳ روزه خود را شکسته بود درگذشت.
گوکچک پیش از مرگ گفته بود: «تصمیم اعتصاب غذا بسیار سخت بوده اما اعضای گروه معتقدند برای ایستادن در برابر ظلم، باید همیشه آماده مرگ بود.»
در نمونه ای دیگر در این کشور در فوریه ۲۰۱۷، کمال گون با تقاضای دریافت جنازه پسرش، که عضو «جبهه آزادیبخش انقلابی خلق» بود و در درگیری با ارتش ترکیه کشته شده بود، دست به اعتصاب غذا زد.
کمال ۷۰ ساله، پس از ۹۰ روز اعتصاب غذا، استخوانهای پسرش را در یک بسته از اداره پست ترکیه تحویل گرفت. او پس از خاک کردن استخوانهای پسرش به اعتصاب غذای خود پایان داد.
آزادی، زمین و ایتنرنت
در کشورهای آمریکای لاتین هم مواردی از اعتصاب غذاهای خبرساز و گاه مرگبار کم نبوده. اما برخلاف ترکیه که بیشتر فعالان سیاسی چپگرای این کشور از اعتصاب غذا به عنوان ابزار اعتراض استفاده میکنند، در آمریکای لاتین این فعالان لیبرال و راستگراها هستند که در جدال با حکومت چپها دست به اعتصاب غدا تا مرگ میزنند.
یکی از خبرسازترین موارد سالهای اخیر، در ونزوئلا رخ داد. جایی که در سوم اوت ۲۰۱۰ خبرگزاریها از مرگ فرانکلین بریتو، یک کشاورز ونزوئلایی، در پی آخرین اعتصاب غذا خبر دادند. او به سیاست ملی کردن املاک در دولت هوگو چاوز اعتراض کرده بود. این سیاستها سبب شده بود آقای بریتو زمین خود را از دست بدهد.
خانواده او گفتند: «جسد فرانکلین بریتو نماد همه کسانی است که از گستاخی قدرتمندان ضربه میبینند و رنج میکشند.»
در کوبا هم زندانیان سیاسی مخالف حکومت چپگرای این کشور بارها اعتصاب غذا کردهاند.
گیرمو فاریناس، از مخالفان برجسته دولت فیدل کاسترو بود که بارها اعتصاب غذا کرد.
او اعتصاب غذای ۱۳۴ روزه خود را تنها زمانی شکست که دولت آزادکردن زندانیان سیاسی را شروع کرد. آقای فازیناس در ۲۲ اعتصاب غذا شرکت داشت؛ از جمله یک اعتصاب هفت ماهه در بخشی از مبارزات مخالفان برای داشتن اینترنت آزاد در کوبا.
یک مخالف سیاسی کوبایی دیگر اما ویلمن ویار بود که پس از ۵۰ روز اعتصاب غذا در زندان سانتیاگو دوکوبا جان سپرد.
آقای ویار در اعتراض به حکم چهار سال زندانی که به خاطر شرکت در یک تظاهرات برای او صادر شده بود، اعتصاب غذا کرده بود.
کمیسیون حقوق بشر و آشتی ملی کوبا در بیانیهای گفت: «ویار ۳۱ ساله بعد از چند روز وخامت وضعیت جسمیاش، در بیمارستان جان سپرد.»
مرگ برای مرگ دیگری
در ایران هم زندانیان سیاسی بارها اعتصاب غذا کردهاند که گاهی به مرگ منتهی شده است.
در نوروز ۱۴۰۰، ۲۸ نفر از زندانیان سیاسی در ایران که در زندانهای مختلف نگهداری میشوند با انتشار بیانیهای اعلام کردند که «به یاد و احترام رنجهای مشترکمان و در اعتراض به ظلمهای ستمگران» سال ۱۴۰۰ خورشیدی را با اعتصاب غذا آغاز میکنند.
آنها با اشاره به کشتار معترضان در آبان ۹۸ گفته بودند در «اعتراض به ظلم و ستمی که برای بقایش هیچ گلولهای را هوایی تلف نمیکند» اعتصاب غذا میکنند.
نسرین ستوده و نرگس محمدی از جمله فعالان مدنیاند که بارها به دلایل محتلف مانند «عدم آزادی زندانیان پس از پایان حبس» یا «عدم اجازه تماس تلفنی با فرزندان» دست به اعتصاب غذا زده اند.
برخی از اعتصاب غذاها مانند اعتصاب غذای اکبر محمدی و هدی صابر به مرگ معترضان انجامیده است.
اکبر محمدی فعال سیاسی، پس از اعتراضات دانشجویی سال ۷۸ بازداشت و زندانی شد. او که به حبس ابد محکوم شده بود پس از مدتی به مرخصی آمد اما مجددا بازداشت شد. و در اعتراض به این بازداشت و عدم مداوایش، اعتصاب غذا کرد.
کمیته دانشجویی گزارشگران حقوق بشر در اطلاعیهای درباره آقای محمدی اعلام کرد: «همزمان با بازدید هیاتی از مجلس شورای اسلامی از زندان اوین، ماموران محمدی را در اتاقش با زنجیر به تخت بسته و دهان او را نیز بستند و در حالی که او را کتک زده بودند به بند ۳۵۰ بازگرداندند. به گفته زندانیان آثار ضرب و شتم در بدن وی کاملا مشهود بود.»
او پس از یک هفته اعتصاب غذا در مرداد ۸۵ درگذشت و مقامهای زندان دلیل مرگ را «ایست قلبی» اعلام کردند.
هدی صابر و امیرخسرو دلیرثانی از فعالان ملی مذهبی، پس از مرگ هاله سحابی در مراسم تشییع جنازه پدرش، با صدور بیانیه مشترکی اعلام کردند که «در اعتراض به مرگ هاله سحابی و برای جلوگیری از تکرار این بیدادگریها علیه انسانهای بی دفاع دست به اعتصاب غذای تر میزنند.»
هدی صابر در ۲۲ خرداد ۹۰ و دوران اعتصاب غذا درگذشت.
پزشکان بیمارستان مدرس علت درگذشت آقای صابر را «سهل انگاری مقامات زندان در انتقال به موقع به بیمارستان ذکر کرده و گفته بودند که اگر انتقال وی به موقع انجام میشد از مرگ نجات مییافت.»