انقلاب فرهنگی؛ تصمیم گیران دیروز، مخالفان امروز

۱۹ آذر سال ۱۳۶۳ شورای عالی انقلاب فرهنگی برای سامان دادن به آنچه که «گسترش نفوذ فرهنگ اسلامی در شئون جامعه و تقویت انقلاب فرهنگی» خوانده می شد، تشکیل شد.

انقلاب فرهنگی توصیفی بسیار آشنا در اوایل دهه ۱۳۶۰ بود که منجر به تعطیلی نسبتا طولانی دانشگاه از خرداد ۱۳۵۹ تا آذر ۱۳۶۱ شد.

تصمیم ها، اقدامات، برنامه ها و مصوبات این شورا در دهه ۶۰ خورشیدی و در جریان تعطیلی و بازگشایی دانشگاه یکی از بحث انگیزترین موضوعات تاریخ معاصر ایران شده است که هنوز نیز میان اعضای قدیم آن و داشجویان و اساتید اخراجی بالا می گیرد.

نمونه آخر آن انتقاد محمود دولت آبادی از عبدالکریم سروش از تصفیه و پاکسازی در دانشگاه در دهه ۶۰ بود که پاسخ کم سابقه و تند آقای سروش را در پی داشت.

آقای سروش همراه با جلال الدین فارسی، حسن حبیبی، مهدی ربانی املشی، محمد جواد باهنر، شمس آل احمد و علی شریعتمداری هسته هفت نفره ستاد و سپس شورای انقلاب فرهنگی را تشکیل دادند.

عبدالکریم سروش ۳۰ سال پیش در چنین روزهایی درباره ضرورت انقلاب فرهنگی در دانشگاه ها گفته بود » دانشگاه ها باید عطر و بوی اندیشه اسلامی به خود بگیرند و این گلستان، گلستان معطری باشد که هر کس وارد آن می شود، از همان ابتدا مشامش به این بوی دلنواز عطرآگین شود.»

آقای سروش اینک سی سال پس از این سخنرانی نگاهی دیگر به اسلامی کردن دانشگاه ها دارد و می گوید «البته دانشگاه های ما امروز عطر و بوی گلستان اسلامی را ندارند. منتهی این نکته احتیاج به توضیح دارد. وقتی که من آن سخنان را نزدیک به ۳۰ پیش گفتم، متوجه شدم که برداشت ما از اسلام و اصلا درک معنای کلمه اسلام نزد ما و نزد کسان که متولیان امور بودند، فقیهانی که صاحب مناصب بودند، فرق بسیار دارد.»

«طرح ناممکن»

پس از انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷ به اعتقاد انقلابیون جوان و عموما دانشگاه رفته، اعتقاد بر این بود که این انقلاب باید فضای دانشگاه ها را هم در بر بگیرد و نه فقط محیط دانشگاه که متون درسی هم اسلامی شود و فضایی که غیر اسلامی تلقی می شد پالوده شود.

صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران در آن سال ها از شمار دانشجویانی طرفدار انقلاب فرهنگی بود.

آقای زیباکلام پس از گذشت نزدیک سه دهه به آن روزها نگاه می کند و می گوید که طرح اسلامی کردن متون دانشگاهی و وارد کردن رشته هایی نظیر روانشناسی اسلامی، اقتصاد اسلامی و چنین مواردی طرحی ناممکن بود که پس از گذشت چند ماه از آغاز انقلاب فرهنگی ناممکن بودن آن معلوم شده بود.

دانشگاه تهران به عنوان یکی از مهمترین هدف های انقلاب فرهنگی، طی ماه های اخیر صحنه اعتراض دانشجویان به سیاست های دولت بوده است
توضیح تصویر،دانشگاه تهران به عنوان یکی از مهمترین هدف های انقلاب فرهنگی، طی ماه های اخیر صحنه اعتراض دانشجویان به سیاست های دولت بوده است

با برگزاری امتحانان آخر سال تحصیلی، دانشگاه های ایران در تاریخ ۱۵ خرداد ۱۳۵۹ تعطیل و انقلاب فرهنگی به این ترتیب عملا آغاز شد. به گفته آقای سروش تعطیلی دانشگاه اقدامی از سوی «ستاد» انقلاب فرهنگی و بازگشایی آن ماموریت «شورای انقلاب فرهنگی» بود.

آقای سروش می گوید کسانی که دانشگاه ها را بسته بودند، می خواستند دانشگاه ها تا ۲۰ سال بسته بماند تا تمام اصلاحات لازم صورت بگیرد و آنگاه بازگشایی شود. او می گوید «ما نزد آیت الله خمینی رفتیم و از ایشان خواهش کردیم که اجازه دهند دانشگاه ها را هرچه زودتر باز کنیم و پس از یک سال تا یک سال و نیم، ما دانشگاه ها را باز کردیم.»

به گفته افرادی که از نزدیک فعالیت های شورای انقلاب فرهنگی را دنبال می کردند، پس از بازگشایی دانشگاه ها در آذر۱۳۶۱ هم تغییر چندانی رخ نداد و آنچنان که آقای سروش می گوید «هدف این بود که دانشگاه ها را اسلامی بکنیم. به این معنا که اگر چیزی هست که ضد اسلام است از آنجا بزداییم. البته حقیقتش چیز ضد اسلامی چندان وجود نداشت.»

بحث انگیزی پس از ربع قرن

اما آنچه که موضوع انقلاب فرهنگی را موضوعی باز و بحث انگیز، حتی پس از گذشت نزدیک ۳ دهه کرده است، موضوع اخراج اساتید و دانشجویان بود.

عبدالکریم سروش می گوید که شورا تا مدت زیادی رئیس و دبیر نداشت و هر یک از اعضا گاهی تصمیم هایی می گرفتند و اجرا می کردند که دیگران از آنها مطلع نمی شدند. نمونه آن اخراج ها بود.

به گفته آقای سروش نتیجه انقلاب فرهنگی این بود که تعدادی از استادان دانشگاه ها پیشاپیش رفته بودند؛ یعنی متوجه شده بودند که جایشان نیست. یک تعداد دیگری هم بودند که کمیته پاکسازی آنها را پاکسازی کرد. او می گوید «این کمیته های پاکسازی، قبل از تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی وجود داشت و بعدش هم وجود داشت و کارشان هم مستقل بود و هیچ گزارشی هم به ما نمی دادند.»

اما به گفته برخی از آگاهان و دانشگاهیان، اعضای شورا در دوره ای از این اخراج ها مطلع می شدند.

صادق زیباکلام می گوید آقای سروش و اغلب دیگر اعضای شورای انقلاب فرهنگی نقشی در اخراج ها نداشتند اما آنها از آنچه که در حال وقوع بود خبر داشتند و گلایه امثال ما این است که چرا آن زمان ساکت بودند.

امسال بیست و پنجمین سالگرد تاسیس شورای انقلاب فرهنگی است. این شورا اینک بیش از این ربع قرن سابقه دارد. نزدیک به سه دهه از انقلاب فرهنگی در دانشگاه های ایران گذشته و برگی به تاریخ معاصر ایران اضافه کرده اما هنوز آنچه که در ستاد و شورای انقلاب فرهنگی در سال های نخست تشکیل آن گذشت، موضوعی است که همچون روزهای وقوع آن بحث انگیز و پرچالش است.

منتشرشده به‌دست mahdiyar

یک پناهنده سیاسی و عضو کانون حقوق بشر از آنجا که بازشناسی حرمت ذاتی آدمی و حقوق برابر و سلب ناپذیر تمامی اعضای خانواده ی بشری بنیان آزادی، عدالت و صلح در جهان است. از آنجا که بی اعتنایی و تحقیر حقوق انسان به انجام کارهای وحشیانه انجامیده به طوری که وجدان آدمی را در رنج افکنده است. از آنجا که پدید آمدن جهانی که در آن تمامی ابناء بشر از آزادی بیان و عقیده برخوردار باشند و به رهایی از هراس و نیازمندی رسند، به مثابه عالیترین آرزوی همگی انسانها اعلام شده است.

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

تصویر توییتر

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Twitter خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: