«ترس است که مانع نوشتن بیشتر افراد میشود، نه فقدان استعداد.»
-ریچارد رودس
ترس نوشتن از بین نمیرود، با مقابلۀ نسبی بر هر ترسی ترسهای تازهای در برابر نویسنده قرار میگیرد.
مثلاً ممکن است در ابتدا هراس ما مواجه شدن با صفحۀ سفید باشد، پس از آن ترس بعدی نشان دادن نوشتهها به دیگران است و به همین ترتیب ترسهای بعدی میتواند دربارۀ انتشار آثار و آزمودن انواع دیگر نویسندگی باشد.
زندگی بسیاری از افراد خلاق را هم که مطالعه کنی میبینی که جزو ترسوترین آدمهای جهان بودهاند.
حالا اگر یک آدم ترسو بخواهد نویسندهای بزرگ بشود چگونه باید تا حدی بر ترسش غلبه کند؟
یک پیشنهاد: رفع ترس نوشتن با نوشتن
برای مقابله با ترس باید قصۀ یک آدم ترسو را بنویسی، نویسندۀ ترسویی که از نوشتن وحشت دارد و هزارتا کتاب و مقاله راجع به رفع تنبلی و کمالگرایی و نویسندگی خوانده اما همچنان میهراسد. داستانی چرک و بههمریخته و شاید بیسروته، دربارۀ خودت و تمنای نویسنده شدن؛ داستانِ نویسندهای که امیدوار است.
به قول آرتور هیوکلا «اگر امید دروغ است، پس ترس هم دروغ است.»