با تشکر از همفکر گرامی ؛ خانم Maria
روایت طنزآلودی در بین مردم رایج است که می گوید در ایران «آزادی بیان» وجود دارد اما «آزادی پس از بیان» نه. مفهوم آزادی بیان و حدود و ثغور آن نه تنها در تاریخ ایران، بلکه در تاریخ ملل بارها و بارها تغییر پیدا کرده است. این پرسش که مرز آزادی بیان کجاست و تفاوت نقد و توهین را چگونه و با چه متر و معیاری می توان تعیین کرد، تا سالها بلاتکلیف بود و تا زمان انتشار اعلامیه جهانی حقوق بشر، کمتر منبعی برای تبیین محتوایی و یا استناد به آن وجود داشت.
بر اساس ماده ۱۹ این اعلامیه هر کسی حق آزادی عقیده و بیان دارد و این حق شامل این است که فرد از داشتن عقاید خود بیم واضطرابی نداشته باشد و همچنین در کسب اطلاعات و افکار و نیز در انتشار آن افکار با تمامی وسایل ممکن و بدون ملاحظات مرزی آزاد باشد. لیکن در اصل بیست و چهارم قانون اساسی جمهوری اسلامی، عبارت کلی و مبهمی به کار رفته که بیش از آنکه ضامن آزادی بیان باشد، مرز و قیدی برای آن تعیین کرده است.
بر اساس این اصل، نشريات و مطبوعات در بيان مطالب آزادند مگر آن كه مخل به مبانی اسلام يا حقوق عمومی باشند. اما مفهوم کلی و مبهمی چون «مخل به مبانی اسلام بودن»، مساله ای است که هر ممکن است هر اظهارنظری را شامل شود. در روزهای گذشته ، پویان خوشحال خبرنگار روزنامه ابتکار در گزارش خود به جای استفاده از «شهادت» امام حسین از عبارت «درگذشت» امام حسین استفاده کرده بود و همین امر به بازداشت او انجامید.
مدتی قبل از آن، امیرحسین میراسماعیلی خبرنگار روزنامه جهان صنعت نیز به اتهامی مشابه به عنوان خبرنگار هتّاک بازداشت شده بود. آزادی بیان در ایران تحت حکومت جمهوری اسلامی حتی با در نظر گرفتن نوعی نسبی گرایی فرهنگی، باز هم در وضعیت نگران کننده ای به سر می برد. هرچند بر اساس گزارش سالانه خانه آزادی در مورد وضعیت آزادی در جهان، کشورهای بسیاری (از جمله همسایگان ایران) اغلب در رده کشورهای غیرآزاد جا می گیرند اما بر اساس همین گزارش، وضعیت ایران در شاخص های آزادی حتی در مقایسه با افغانستان، عراق و ترکیه نیز به مراتب بدتر است.
آزادی بیان در ایران تحت حکومت جمهوری اسلامی
روز جمعه دوم نوامبر کاربران بسیاری در توییتر برای آزادی رائف بدوی هشتگ زدند. رائف بدوی جوانی است که در ماه مه سال ۲۰۱۴، در دادگاهی در عربستان سعودی به جرم اهانت به شخصیتهای اسلامی در به تحمل هزار ضربه شلاق محکوم شد. در خبر دیگری، دیوان عالی پاکستان حکم اعدام آسیه بیبی، زنی مسیحی که به اتهام کفرگویی به مرگ محکوم شده بود را لغو کرد. زنی که از سال ۲۰۱۰ در سلول انفرادی گذرانده و اینک اسلامگرایان پاکستان در اعتراض به لغو این حکم، خواستار قتل قاضیان دیوان عالی نیز شده اند. یکی از موسسان جریان اسلامگرا در لاهور به هواداران خود اعلام کرده بود که سه نفر قاضی دیوان عالی جایزالقتل هستند و گاردهای امنیتی آنان، رانندگان آنان و آشپزشان باید آنها را بکشند. این مساله برای نخستین بار نیست که در پاکستان به یک بحران تبدیل می شود. در سال ۲۰۱۷ مشعل خان، دانشجوی جوان پاکستانی در میان فریاد الله اکبر ده ها دانشجوی دیگر به اتهام کفرگویی به قتل رسید.
با این وجود وضعیت جمهوری اسلامی ایران در نقض آزادی از پاکستان به مراتب بدتر است و گزارش سالانه خانه آزادی در سال ۲۰۱۸ هم این ادعا را تایید می کند. مساله بر سر این است که در ایران بر خلاف کشورهایی چون پاکستان، این نقض مکرر آزادی نه به دلیل بافت اجتماعی و تعصبات مذهبی و یا خواست عمومی، بلکه به دلیل ماهیت خود حکومت اتفاق می افتد. هرچند که توهین به مقدسات و کفرگویی در قانون کشوری چون پاکستان صراحتا با مجازات اعدام یا حبس ابد روبرو خواهد شد اما قتل و حذف دگراندیشان نه توسط حکومت که عمدتا توسط بدنه آتش به اختیار اسلامگرایان تندرو انجام می شود. تفاوت اصلی جامعه ایران با همسایگان خود شاید در همین نکته نهفته باشد. چیزی که باعث شده وضعیت آزادی در ایران، هم از پاکستان بدتر باشد و هم از افغانستان و ترکیه و یا عراق. در ایران اما بر خلاف این کشورها مثال های فراوانی در نقض آزادی بیان و قتل دگراندیشان توسط خود حکومت می توان یافت.
من شارلی هستم – احترام به عقاید
کفرگویی و یا توهین به مقدسات، نه تنها در خاورمیانه بلکه حتی در برخی کشورهای اروپایی نیز هنوز موضوع بحث و جدل و یا همه پرسی است. قانون کفرگویی و توهین به مقدسات در ایرلند در ۲۶ اکتبر امسال و درجریان انتخابات حذف شد. هرچند که این قانون از سال ۱۹۳۷ در قانون اساسی ایرلند گنجانده شده اما طبق گزارش ها تا به حال کسی به استناد آن مجازات نشده است. آزادی بیان در کشورهای جهان تنها توسط دولت های استبدادی و در داخل مرزهای آن ها نقض نمی شود. گروه های تروریستی نیز در موارد بسیاری دست به قتل و کشتار دگراندیشان و یا منتقدان زده اند.
در سال ۲۰۱۵ در جریان حمله به هفته نامه شارلی ابدو در فرانسه که تصاویر کاریکاتوری از پیامبر مسلمانان منتشر کرده بود در حدود بیست تن جان خود را از دست دادند. از دید تروریست های عامل حمله به دفتر شارلی ابدو، روزنامه نگاران و کارکنان این نشریه مهدورالدم بودند. به عبارت دیگر بر مبنای همان منطقی که بر اساس آن ریختن خون سب النبی مباح است. یکی از جنجال برانگیزترین مسائل تاریخ جمهوری اسلامی در بهمن سال ۱۳۶۷ در ماجرایحکم قتل سلمان رشدی نویسنده کتاب آیات شیطانی توسط روح الله خمینی دقیقا بر همین منوال اتفاق افتاد. علی خامنه ای در سال ۱۳۸۳ این حکم را تغییر ناپذیر خواند و بعدها در سال ۱۳۹۱ حسن صانعی سرپرست بنياد پانزده خرداد دستمزد این فرمان قتل را به سه میلیون و سیصد هزار دلار افزایش داد.
آزادی بیان در دنیای آزاد
مرزهای آزادی بیان در هیچ جای دنیا بیکران نیست. برای نمونه در آلمان طبق قانون اساسی انکار جنایات رژیم نازی و انکار کشتار یهودیان، جرم محسوب میشود. بر اساس یک حکم دادگاه عالی قانون اساسی آلمان، انکار جنایات آلمان نازی، یک دروغ پراکنی آشکار است و مشمول آزادی های مصرح در قانون اساسی آلمان نمی شود. بر این اساس، انکار هولوکاست، تکذیب یک حقیقت آشکار و ثابت شده است و نمی تواند از حق «آزادی عقیده» برخوردار شود. هر چند که مسائلی نظیر انکار هولوکاست در بسیاری کشورهای اروپایی، مشمول آزادی بیان نمی شود اما مرزهای انتقاد و آزادی بیان در بسیاری از کشورهای غربی روز به روز گسترش می یابد و در یک نمونه اخیر دادگاهی در اتریش، توهین به مقامات سیاسی اتریش را حتی اگر با عباراتی تحریک آمیز و تکان دهنده بیان شده باشد، آزاد اعلام کرد.